دیکشنری
داستان آبیدیک
one an other
wʌn ɑn ʌðəɹ
فارسی
1
عمومی
::
یكدیگر، همدیگر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ONCES
ONCOCYTOMA
ONCOLOGIC
ONCOLOGY
ONCOMING
ONCOMING AIR
OND SHOT
ONDING
ONDOGRAPH
ONDOMETER
ONE
ONE ADDRESS
ONE AFTER A
ONE AFTER ANOTHER
ONE AIRCRAFT WAS SHO
ONE AN OTHER
ONE AND ALL
ONE AND HALF PASS
ONE AND ONLY
ONE AND THE SAME
ONE AND TWENTY
ONE ANDA
ONE ANOTHER
ONE ARMED BANDIT
ONE AT A TIME
ONE BRICK SHY OF A LOAD
ONE BY ONE
ONE CANNOT BE IN TWO PLACES AT ONCE
ONE CANNOT LOVE AND BE WISE
ONE CAN'T JUDGE A BOOK BY ITS COVER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید